وقتی چند دوست قدیمی دور هم جمع میشن، معمولا از چیزهایی حرف میزنن که حال دلشون خوب بشه؛ ولی وقتی این اتفاق نیوفته و حال دل هیچکدوم خوب نباشه، کاری میکنن که بتونن از شرایطی که توش موندن، خارج بشن.
این دقیقا داستان اتفاقیه که اون روز برای سه نفر از ما افتاد. مهم نیست اسم ما چیه، ما کسایی بودیم که هر کدوم برای خودش کاری داشت، ولی برای اینکه رویایی رو محقق کنیم، از کارمندی دست کشیدیم و خواستیم کسب و کار خودمون رو شروع کنیم. پس شروع کردیم به خرید و فروش محصولاتی که دم دستمون بود.
یکی مواد غذایی، یکی خوشبوکننده و یکی مواد اولیه.
اون روزی که حال دلمون خوش نبود، گفتیم برای اینکه بتونیم بهتر بفروشیم، یه سایت باید داشته باشیم، تا بتونیم آنلاین تبلیغ کنیم. ولی یه محصول بیشتر نداشتیم و ارزش این رو نداشت که بخوایم برای اون یه محصول سایت بسازیم و بعدش بریم تبلیغ کنیم.
همونجا بود که ایده فروشگاه خودمون شکل گرفت، فروشگاهی که محصولات خودمون رو توش بذاریم تا بتونیم تبلیغ کنیم و مشتریهای بیشتری پیدا کنیم.
حالا اینجا شده یه ابزار فقط برای اینکه تو هم بتونی مشتریهای خودتو پیدا کنی و باهاشون ارتباط برقرار کنی و کسب و کارت رو ارتقا بدی.
اینجا ضعف زیاد داره، مشکل زیاد داره، ولی هیچی از کسی پنهون نیست. تو اگر مشتری پیدا کنی و بیاریش توی این سایت، برای خودته و کسی قرار نیست، آدرس و شماره اونو از تو پنهون کنه. پس بیا با هم بسازیمش.
اینجا فروشگاه خودمونه